داستان آرش- قسمت اول

سلام خدمت دوستان حلی سه ای و همه دانش آموزان عزیز

شما می توانید قسمت اول داستان آرش را که به صورت نمایش رادیویی است، از آدرس زیر دانلود کنید.

داستان آرش-قسمت اول

حجم:13 مگا بایت


نویسنده: استاد رسولی

با ایفای نقش:

استاد ابوالقاسمی

استاد رسولی

استاد اسفندیاری

استاد صفی خانی

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
حائری

کلاس پرنده


کتاب «کلاس پرنده» را میتوانید از اینجا دانلود کنید.

کتاب کلاس پرنده
حجم: 3.61 مگابایت

از آن جایی که چاپ این کتاب تمام شده است، تصمیم گرفتیم که این کتاب را بر روی تارنما بگذاریم.

---

به دلیل این که موضوع داستان علامه جنگی شبیه به موضوع این کتاب است، به دانش آموزان کلاس 203 توصیه میشود که این کتاب را به عنوان کتابِ اصلیِِ این نیمسالِ خود انتخاب کنند. خواندن و نوشتن خلاصۀ این کتاب برای دانش آموزان دیگر کلاسها نمرۀ امتیازی خواهد داشت.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
رسولی

در حال و هوای زمان آزمونها-2

ای عزیزان پشت کنکوری
تا به کی داغ و درد و رنجوری ؟

تا به کی تست چند منظوره ؟
تا به کی التهاب و دلشوره ؟

شوخی و طعن این و آن تا چند ؟
ترس و کابوس امتحان تا چند ؟

غرق بحر تفکرید که چی ؟
بی خودی غصه میخورید که چی ؟

گیرم اصلاً شما به طور مثال
کشکی، از بخت خوش، به فرض محال

زد و شایسته دخول شدید
توی کنکور هم قبول شدید

یا گرفتید با درایت و شانس
مدرک فوق دیپلم و لیسانس

گیرم این نحسی است، سعدش چی ؟
اصلاً این هم گذشت، بعدش چی ؟

تازه از بعد آن گرفتاری
نوبت رخوت است و بیکاری

بعد مستی، خمار باید بود
هی به دنبال کار باید بود

آنچه داروی دردمندی هاست
صفحات نیازمندی هاست

گر رضایت دهی تو آخر سر
گه شوی منشی فلان دفتر

به تو گویند : بعله، دفتر ما
هست محتاج آدمی دانا

آشنا با اتوکد و اکسل
و فری هند و آوت لوک و کورل

باید البته لطف هم بکند
چای هم، بین تایپ، دم بکند

بکشد وانگهی به خوش رویی
هفته ایی یک دوبار جارویی

این که از این، حقوق هم فعلاً
ماهیانه چهل هزار تومن!

پس بیایید و عز و جز نکنید
بی خودی هی جلز ولز نکنید
۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
حائری

در حال و هوای زمان آزمونها-1

    بی همگان به سر شود ، بی تو بسر نمی شود
    این شب امتحان من چرا سحر نمی شود ؟
    مولوی او که سر زده ، دوش به خوابم آمده
    گفت که با یکی دو شب ، درس به سر نمی شود
    استرس است و امتحان ، پیر شده ست این جوان
    دوره آخر الزمان ، درس ثمر نمی شود
    مثل زمان مدرسه ، وضعیت افتضاح و سه!
    به زور جبر و هندسه ، گاو بشر نمی شود
    مهلت ترمیم گذشت ، کشتی ما به گل نشست
    خواستمش حذف کنم ، وای دگر نمی شود
    هرچه بگی برای او ، خشم و غصب سزای او
    چون که به محضر پدر ، عذر پسر نمی شود
    رفته ز بنده آبرو ، لیک ندانم از چه رو
    این شب امتحان من ، دست به سر نمیشود ؟
    توپ شدم شوت شدم ، شاعر مشروط شدم
    خنده کنی یا نکنی ، باز سحر نمیشود !

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
حائری

هوا کم است

اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است
دنیا برای از تو نوشتن مرا کم است!
اکسیر من! نه این که مرا شعرِ تازه نیست
من از تو می نویسم و این کیمیا کم است
سرشارم از خیال ولی این کفاف نیست
در شعرِ من حقیقت یک ماجرا کم است
تا این غزل شبیهِ غزل های من شود
چیزی شبیه عطر حضورِ شما کم است
گاهی تو را کنارِ خود احساس می کنم
اما چقدر دل خوشی خواب ها کم است
خونِ هر آن غزل که نگفتم به پای توست
آیا هنوز آمدنت را بها کم است
!
  محمد علی بهمنی 

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
حائری

حکایت داور(بوستان طنز)

شنیدم که یک داور گوشت‌تلخ

قضاوت همی‌کرد در لیگ بلخ!

آوانتاژ را کرده کلاً رها

خطا می‌گرفتی ز باد هوا

نبودی به هنگام بازی حلیم

بدادی فقط  قرمزِ مستقیم!

ز ترسش نیارست کردن  نگاه

به چشمان  او صاحبِ باشگاه!

نه اهل تعامل نه اهل تماس

تو گویی که ضد بود با اسکناس!

(گر اینها شود جمع  در داوری

شود  داوری شغلِ درد آوری!)

قضا را به پارتی دو تن نانجیب

خوراندند او را دوایی عجیب

در اول دچارِ کمی رعشه شد

سپس نشئه-یعنی همان «نعشه»(!)-شد!

چه دارو کزآن داور تیزخشم

فسرد و پس از آن فقط گفت:چشم!

به کرّات غش کرد در  داوری

گهی اینوری و گهی آنوری

در این مستطیل طویل و عریض

بخواهم ز حق: اشفِ کُلَّ مریض!

سعید سلیمانپور

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
حائری

رئیس نمونه(بوستان طنز)

شنیدم رئیسی گرانمایه بود

که غمخوار مرئوسِ دون‌پایه بود

 نه اهل ریا و نه مست غرور

نه چون برخی از همگنان بی‌شعور!

 دو چشمش پر از اشک و دل، ریش‌ریش

که خوردی غم کارمندان خویش

 اتاقش نه چون مخزن راز بود

درِ آن به روی همه باز بود

 نگویی مرا :«از نشانش بگو!»

چه گویم؟ ندارم نشانی از او!

 همان اوّلِ  شعر، عارض شدم:

که من هم شنیدم،ندیدم خودم!!

سعید سلیمانپور

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
حائری

سگ و نیکمرد(بوستان طنز)

یکی در خیابان سگی تشنه یافت

برش داشت و سوی خانه شتافت

به آن ماده سگ داد آب و غذا

کنار بخاری ورا داد  جا

چو آلوده رو دید و ژولیده موش

به حمّام بردش، سپس زیر دوش!

چو با لیف و صابون بشستش تمیز

به مویش گلِ سر زد و عطر نیز

چو این کارها ‌ساعتی کار برد

سگ خوشگلش  را به بازار برد

مپندار در عالم خیر و شر،

نکوکاری ما  ندارد  ثمر

چو با سگ چنان کردآن نیکمرد

تو بنگر قضا در برابر چه  کرد

به ناگه یکی بچّۀ‌ مایه‌دار

بیامد به یک بنز مشکی سوار

سگ ناز با یک-دوتا هاپ-هاپ

سریعاً بدزدید از آن بچه، قاپ!

چو دیدآن سگ و گشت خواهان او

بگفتا:فروشیست آیا عمو؟!

بگفتا: بله،چون شمایی دو چوق!

خریدار زد از سر شوق بوق!

چو بعدش تقاضای  تخفیف کرد

فروشنده از جنس تعریف کرد!

که:«کس سگ ندیده‌ست اینسان شکیل

به جان تو، «ژِرمَن شِپِرد»ِ اصیل!

چه گویم برایت ز اخلاق او

ز جانبخشیِ نغمۀ واق او(!)

ز بهر سگی خوب، کن تاز و تگ

بزن سگ‌دو از صبح تا بوق سگ -

اگر بهتر از این بیابی سراغ

خودم می‌کنم بهر تو:واق-واق!»

دهان خریدار را چونکه دوخت

در آخر یک و نهصد آن را فروخت!

هر آنکس که نیکی کند در  جهان

بسی خیر بیند از آن بی‌گمان!

سعید سلیمانپور

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حائری

نگارش هفتمها- تمرین 5

رئال مادرید

رئال مادرید تیم مورد علاقه ی من بوده و خواهد بود.اگر راستش را بخواهید من به رئال عرق دارم 

بگذارید از همان اسمش شروع کنم.رئال یعنی پادشاهی و مادرید هم که پایتخت کشور اسپانیا است پس در نتیجه این باشگاه یک باشگاه اشرافی است.این تیم بهترین تیم ، پر افتخار ترین تیم ، پر درامد ترین تیم ، پولدار ترین تیم جهان است و بهترین بازیکن جهان یعنی استاد کریستسانو رونالدو در این تیم حضور دارد.اگر بخواهم درباره ی افتخارات این تیم صحبت کنم ،  باید بگویم 19بار قهرمانی در جام حذفی ، 32 قهرمانی لیگ ، 2 قهرمانی در لیگ اروپا و 10 قهرمانی در جام قهرمانان اروپا ، در کارنامه ی این تیم بزرگ است.

ولی مشکل از آن جایی شروع می شود که برادر من متاسفانه بارسایی است و این کابوس پدر و مادر من است.چون اگر حتی روزی با برادرم کری نخوانم ، شب خوابم نمی برد.ولی مشکل از برادرم هست چون که مدام می گوید:رئال همیشه شانسی می برد.،رئال با داوری می برد.،رونالدو یورتمه می رود .،بازیکنان رئال بازی بلد نیستند و ...البته فکر نکنید که من جوابش را نمی دهم .من هم می گویم:بازیکن های بارسا کوتوله اند.،امسال ته جدول را پر کردید و ...

ولی به نظر من این کری خوانی ها درون خود،دوستی ، صمیمیت و مهربانی را به همراه دارد.به نظر من هیچ فرقی نمی کند که یک شخص طرفدار رئال است یا بارسا ، بایرن است یا دورتموند ، منچستر است یا چلسی ، چون این ها به سلایق افراد مربوط است بلکه مهم این است که شخصی حتی اگر می خواهد کری هم بخواند ، با کری خواندن خود افراد را ناراحت نکند.

در آخر می خواهم بگویم که با وجود همه ی این گفته ها باز هم رئال مادرید بهترین تیم دنیاست.

---

کیارش جباری

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۳
رسولی

گراف (آنتالوژی) شاهنامه فردوسی

اولین آنتالوژی شاهنامه که به همت آقایان بابک ونداد و حمید معیری طراحی و اجرا شده است، برای استفاده عموم مردم و علاقمندان، بطور رایگان بر روی پایگاه اینترنتی www.nimrouz.ir\shahnameh قرار گرفته است.

"
آنتالوژی" یکی از پیشرفته ترین متدهای کشف روابط معنایی بین عناصر در یک روایت یا ماجراست که بکارگیری این شیوه بر روی شخصیت های گرانسنگ ترین روایت حماسی ایران، شاهنامه فردوسی، تبدیل به اثری خلاقانه و بدیع شده است.


بابک ونداد در گفتگو با الف در تشریح فعالیت انجام گرفته در این پروژه اعلام کرد: آنتالوژی یعنی روابط معنایی بین عناصری را مشخص کنیم که در فارسی به «هستان‌شناسی» ترجمه شده است. هر آنتالوژی تشکیل شده از یک دایره واژگان (در اینجا افراد شاهنامه فردوسی)، ویژگی‌های معنایی لغات (مانند زن و مرد بودن یا دیو و انسان و حیوان بودن و...) و یک مجموعه از روابط معنایی بین اینها (مانند روابط خانوادگی، جنگ، قتل و...) می باشد.

گراف شاهنامه

وی با اشاره به اینکه این پروژه از شهریور 92 آغاز شده تا برای روز جهانی فردوسی رونمایی شود،افزود: این پروژه یک آنتالوژی روی متن شاهنامه است. گره‌ها (nodes) افراد هستند و یال‌ها (edges) نشان‌دهنده روابط بین افراد.

ونداد تاکید کرد: این پروژه از دو بعد اهمیت دارد. یکی اینکه به هر ترتیب اولین آنتالوژی است که راجع به شاهنامه ساخته شده است. دوم اینکه گراف های ترسیم شده پیچیدگی فنی زیادی دارد. یعنی از یک طرف آنتالوژی درست شده و از طرف دیگر این آنتالوژی مصور شده است.


وی با اشاره به اینکه توضیحات فنی مفصلی در مورد گرافها و ترسیم شان وجود دارد،تصریح کرد: هدف از ترسیم گراف این است که مطلب جدیدی از تصویر بفهمیم که قبلا با خواندن متن متوجه نمی‌شدیم یا دست کم همه آن را متوجه نمی‌شدیم. برای مثال افرادی که با هم روابط پیچیده‌تری دارند به هم نزدیک شده و تشکیل یک کلونی یا توده را داده‌اند. پس می‌شود توده‌های افراد را در این گراف دید. مثلا افرادی که دوره اسطوره‌ای شاهنامه را تشکیل می‌دهند (رستم، اسفندیار، افراسیاب، ...) دور هم جمع شده و یک کلونی بزرگ با روابط کاملا در هم تنیده درست کرده‌اند. و شخصیت‌های دوره تاریخی (شاهان ساسانی) کلونی دیگری دارند. حالا همین دو کلونی را اگر نگاه کنیم متوجه می‌شویم که روابط در دوره اسطوره‌ای بسیار متراکم‌تر از دوره تاریخی‌ست که این دقیقا همان ویژگی داستانی شاهنامه است.


ونداد افزود: نمونه دیگری که گرافها در تشخیص روابط شاهنامه به ما کمک می کند این است که با انتخاب رابطه همسری و رنگ کردن افراد بر حسب ایرانی/غیرایرانی بودن، می‌شود فهمید که بیشتر زوج‌ها در شاهنامه از یک طرف (معمولا مرد) ایرانی و یک طرف (معمولا زن) غیر ایرانی هستند.

منبع

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
رسولی