مرحله انتخابی داستان کلاسی ترم دوم :
داستان دوم : پایگاه علامه حلی 3 - ایده از کسری فاضلی
در ادامه مطلب :
پایگاه علامه حلی 3
کسری فاضلی و روزبه رحیمی
·تهران باز هم قربانی حملات تروریستی شد !
·بمب گذاری در تهران باز هم قربانی گرفت
·دیدار وزیر جنگ با رییس جمهور با هدف اتمام حملات تروریستی
با عجله بسیار در سازمان امنیت ملی را گشود . جوانی حدودا 20 ساله با قدی بلند و ته ریش در دفتر رییسش وارد شد .
·بازم که دیر کردی رضایی ، این سومین بار توی همین هفته است !
·خیلی عذر می خوام قربان
·بعداً به خدمت تو می رسم . آقایون، همانطور که می دونید، تهران قربانی بمب گذاری هایی توسط گروه تروریستی جدیدی به نام آیین پرستان شده.
·ببخشید آقای احمدی که حرفتونو قطع میکنم اما باید بگم که این گروه یک گروه جدید نیست بلکه یک گروه قدیمی و با اصل نسبه. در اصل این گروه خیلی وقت پیش هم دست به این آیین بازیا زده بود اماّ دولت بودجه زیادی را برای ریشه کن کردن این گروه گذاشت و این خاندان رو نابود کرد اماّ یکی از آیین ها که زنده مانده بود، در پوشش یک دانش آموز به مدرسه حلی 3 رفت. این اتفاق باعث شد که اون مدرسه موفق، تبدیل بشه به یک پایگاه برای شروع دوباره آیین بازیا. برای رسیدن به این هدف، آیین نیاز به دستیار های جدیدی داشت که با وارد شدن دوره هفتیا این نیازش هم بر طرف شد.
·ممنون آقای رضایی اما مهمترین قسمت رو یادتون رفت. اگر شخصی سر فرمانده این گروه یعنی آیین بزرگ را به سازمان امنیت ملی تحویل دهد ، 1 میلیارد تومان دریافت می کند .
ناگهان در باز شد و فردی مسن ولی بسیار سر حال وارد اتاق شد .
·من از طرف نهاد رهبری این جا حضور دارم تا یکی از شما را برای جایگاه مسئول کمیته ضد تروریستی انتخاب بکنم و نام آن شخص اکنون در پاکت دست من است .
پیرمرد پاکت را گشود
·این شخص شما هستید آقای رضایی
جوان باورش نمی شد ، او هنوز در 23 سالگی بود و این جایگاه را بدست آورده بود .
ولی ناگهان ... بوم
...
·اجساد رو از زیر آوار در بیارید !!!
·کمک ، من این زیر هستم !
·هیس ، فکر کنم صدایی شنیدم
·کمک !!
·علی یکی این زیره !
·بیا بالا ، برادر من !
·اسمت چیست ؟
جوان در حالی که نفس نفس می زد گفت : رضایی ، امیر رضایی
·خیلی شانس آوردی ، رفیق !
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.